محل تبلیغات شما



 

دانلود فایل با لینک مستقیم

فرات اوسته گل باجی زینب

قانینه غلاتان قهرمان سالاریم  اولیبدی

آلوب نهری با شرف سقا ایچمیوب اما

 تشنه لب سرداریم اولیبدی

قرا محجر باشوا باغلا

 سینه سی یاره مشکی صد پاره

 مرد و مردانه

 عشقینن وردی جان ابولفضل

گد ایلش خیمونده قان آغلا

 قارداشیم تنها  گویدی میدانا

 دینه اسلامه جانین اتدی قربان ابولفضل

 

ابولفضلیم جان ابولفضلیم  تشنه قیزلاریم آدوا قربان یا ابولفضل

ابولفضلیم جان ابولفضلیم تشنه قیزلاریم آدوا قربان یا ابولفضل

 

ابولفضلیم جان ابولفضلیم آچ گوزو

 ایله دردیمه درمان یا ابولفضل

 

او قدری پیکان ویروب دشمن

گول آچوب اوخدان

 سینه سی بیر گار بنظر

 ننم دوشدی یادیمه زنیب

سینه سین گورجک

هر دین اوخ بیر میسماره بنظر

 ددیم قارداش سینوه قربان

 خیمه لریم ده الده سو جامی

 باش یولان قیزلار سینون اوستینده سورینمه

 

ابولفضلیم جان ابولفضلیم تشنه قیزلاریم آدوا قربان یا ابولفضل

ابولفضلیم جان ابولفضلیم آچ گوزون ایله دردیمه درمان یا ابولفضل

 

نجه قالام من بو دنیا ده

سن سیز آی قارداش

 سن منه یار و یاورایدون

سنه اولسون اصغریم قربان

 لیلی شاهددی سن منه مثل اکبریدون

بدهکارم من بو ایثاره

 پرچم اسلام اولدی پاینده اختدارونن

 ای وفا دریاسی ابولفضل

 دیلر احسن علمداره

 افتخار ایلر عشق و احساسین پایتختینده

 اردبیلی اهلی یا ابولفضل

 

 

ابولفضلیم جان ابولفضلیم تشنه قیزلاریم آدوا قربان یا ابولفضل

ابولفضلیم اچ گوزو ایله دردیمه درمان یا ابولفضل

 


ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ …
ﺗﻨﮓ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ …
ﻧﻪ ﻣﺜﻞ ﺗﻨﮕﯽ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ …
ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻣﻦ …
ﺷﺒﯿﻪ ﺣﺎﻝ ﻧﻬﻨﮕﯽ ﺍﺳﺖ …
ﮐﻪ ﺑﺠﺎﯼ ﺍﻗﯿﺎﻧﻮﺱ …
ﺍﻭ ﺭﺍ …
ﺩﺭ ﺗﻨﮓ ﻣﺎﻫﯽ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﺍﻧﺪ …
ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ …
ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ …
ﺭﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ …
ﺩﻡ ﻭ ﺑﺎﺯﺩﻡ ﻧﻔﺴﻬﺎﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ …
ﮐﻢ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ


ما می‌میریم

تا شاعران بیمار شعر بگویند

ما می‌میریم»، بازی قشنگی است

وقتی مادر، پوتین افسر جوان را لیس می‌زند

و رومه‌ها هی عکس پدر را می‌نویسند

کنار آدم‌های مهم

هر شب، هزار بار عروس می‌شود

و خواهرم هزار بار جیغ می‌زند

هزار بار بازی قشنگی است

کارگران ساعت یازده احساساتی می‌شوند»

فردا همه به خیابان‌ها

می

ریز

ریز می‌کنند

پارچه‌های رنگی را

آواز می‌خوانند

می‌رقصند

و البته شعار می‌دهند

ما می میریم تا عکاس تایمز» جایزه بگیرد.

الیاس علوی


معشوق من

با تو به هیچ کجا نخواهم آمد

اینجا گربه ایست محتاج من

بگو چگونه حرف رفتن می‌زنی

وقتی با خبری که شبها

برادران وزارت عشق

با صدای من به خواب می روند

آنهنگام که باتو

عاشقانه ی فروغ می‌خوانم

اصلا فکرت چگونه به رفتن است

وقتی از گامهامان در مسیر ترقی خواهی،باخبری

زمانیکه میدانی در این خاک ماندن هر سال

پانصدوچهل هزار تومان از پولهای مسروقه ات را باز میگرداند

و یا شجاعت بازخرید اوراق مشارکت دولتی و خرید دلار

مشتی اساسی است بر پالان خر

معشوق من

ما در این مسیر تنها نیستیم

همراهانمان هزاران مرد کُردند

که شناسنامه ی دخترانشان را به فاطمه میگیرند

و در دل روژانند دلبرکانشان

و هزاران زن تهرانی

که پرچم های اعتراضشان

کاکل های مش کرده و شلوارهای پاره ایست

که همجنسان سیاه پوش چون شلوارهایشان را

غرق خشم میکند

و حتی ته کوچه‌های بن بست سیگار می‌کشند

و اینجا پر است از بچه‌های معصوم لواشک فروش در مترو

که وقتی اجناسشان را به جرم ندادن مالیات می‌گیرند

به اشکی سوک، همه را به لعنت دولت وا می‌دارند

باورت نمی‌شود اما زنها

از این که بی‌حیا شوند نمی‌ترسند

و کلم به سری را که در شلوغی مترو

به کابین راننده خزیده است، مادر فلان خطاب میکنند

من، حتی مردی را می شناسم

که جریمه‌هایش را  پاره می‌کند

و هنگام فروش ماشینش

با پرداخت جریمه های یکجای دو برابر شده

پاره می شود

اینجا پر است از مردمان هوشمندی

که برای ضرر زدن به نظام

بنزین مانده در کارتهای سوختشان را مصرف نمی‌کنند

و بنزین آزاد هفتصد تومانی می خرند

تا وقت از راه رسیدن بنزین هزار تومانی

بنزین چهارصدتومانی در خورجین داشته باشند

معشوق من

اینجا تمامی مردم

به وقت قضای حاجت

مبارزان ی‌اند

و هنوز با گرانی دلار و ابسولوت و نایابی سیگار بی برچسب

با عرق سگی و سیگار برچسبدار،

 مست می‌کنند

و نا مرغوبی عرق و سیگار را

با خمیر چیپس و ماست موسیر

به عنوان والاترین اقدام ی

قِی می‌کنند

مبارزات ی مردم، بی محاباست!

باور کن رفیق

اینجا یک مستراح عمومی است

با مردم و تمدارانی

که به اسهالی تاریخی، دچارند

 

"ارغوان اشترانی"


بابا لنگ دراز عزیزم

لطفا گاهی خودت را به نفهمیدن بزن

و بگذار دوستت بدارم.

 

"برگرفته از رمان بابا لنگ دراز / نوشته جین وبستر"

(متن کامل در ادامه مطلب)

 

 

+ جین وبستر (به انگلیسی: Alice Jane Chandler Webster) (۱۸۷۶ - ۱۹۱۶) بانوی رمان‌نویس و نمایشنامه‌نویس آمریکایی بود.

 

-----------------------------------------------------------

 

دانلود ترانه زیبای "رنگ بوسه" با صدای "خانم راز" و همخوانی حامد، از آلبوم "راز"، سال انتشار: 1389

باید اشاره کنم که خانم راز همان خواننده ترانه معروف "شهزاده قصه من" هستند که 2-3 سال پیش به نام گلشیفته فراهانی و شهاب حسینی منتشر شده بود!


همیشه منتظرت هستم

 

خیال می کنم پشت در ایستاده ای و در میزنی
اینقدر این در کهنه را باز و بسته کرده ام که لولایش شکسته است
لولای شکسته در را عوض میکنم
انگار کسی در میزند
در را باز می کنم و در خیالم تو را می بینم که پشت در ایستاده ای
می گویم :
بانو خوش آمدی
ولی تو نیستی
پشت در تنهاییست
در را می بندم و باز دوباره باز میکنم
ولی هنوز هم نیستی
اینقدر باز میکنم و می بندم که لولای در دوباره می شکند
کاش می آمدی
می دانم چشم خسته ام بسته خواهد شد
قلبم خسته ام خواهد ایستاد
ولی تو نخواهی آمد
بانو
بانو
بانو جان
تا آخر عمر فقط همین خواهد بود
من و در و لولای شکسته
و حسرت دیدار تو
فقط همین

 

از: کیکاووس یاکیده


امشب به قصه ی دل من گوش میکنی فردا مرا چو قصه فراموش میکنی این دُر همیشه در صدف روزگار نیست می گویمت ولی توکجا گوش میکنی دستم نمی رسد که در آغوش گیرمت ای ماه با که دست در آغوش میکنی در ساغر تو چیست که با جرعه ی نخست هشیار و مست را همه مدهوش میکنی می جوش می زند به دل خم بیا ببین یادی اگر ز خون سیاووش میکنی گر گوش می کنی سخنی خوش بگویمت بهتر ز گوهری که تو در گوش میکنی جام جهان ز خون دل عاشقان پر است حرمت نگاه دار اگرش نوش میکنی سایه چو شمع شعله در افکنده ای
پیش بیا‌! پیش بیا‌! پیش‌تر ! تا که بگویم غم دل بیش‌تر دوست‌ترت دارم از هر‌چه دوست ای تو به من از خود من خویش‌تر دوست‌تر از آن که بگویم چه‌قدر بیش‌تر از بیش‌تر از بیش‌تر داغ تو را از همه داراترم درد تو را از همه درویش‌تر هیچ نریزد به‌جز از نام تو بر رگ من گر بزنی نیشتر فوت و فن عشق به شعرم ببخش تا نشود قافیه ‌اندیش‌تر قیصر امین پور
http://s6.picofile.com/file/8383722234/results.txt.html عمر دنيا به سر آمد كه صبا مي ميرد ورنه آتشكده ي عشق كجا مي ميرد صبر كردم به همه داغ عزيزان يا رب اين صبوري نتوانم كه صبا مي ميرد غسلش از اشك دهيد و كفن از آب كنيد اين عزيزي است كه با وي دل ما مي ميرد به غم انگيز ترين نوحه بنالي اي دل كه دل انگيز ترين نغمه سرا مي ميرد دگر آوازه ي بلقيس و سليمان هيهات هد هد خوش خبر شهر سبا مي ميرد شمع دلها همه گو اشك شو از ديده بريز كاخرين كوكبه ي ذوق و صفا مي ميرد خود

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

زبان شناخت متن تاريخي LADY Miraculous